♣__ کلاه خاکی __♣
من ... سال هاست تو را به قلبم وعده داده ام

باور کن دل من اتفاقی نيست

می توانی از گل سرخی که در ترانه هايم شکفته است بپرسی

يا نه ، از اولين پرنده ای که فردا بيدار می شود

و يا از همه رهگذرانی که در پياده روهای دلتنگی زير باران مانده اند بپرسی

من هفت هزار سال است که تو را می شناسم

شبی همراه يک شهاب کوچک بر پشت بام خانه تو افتادم

هر روز صدايم را در بوته های ياس پنهان می کردم و تو بی آنکه مرا بشناسی

از حياط که می گذشتی صدايم را می بوئيدی

کاش می توانستم هفت هزار سال ديگر در باغچه ای که رو به روی توست ساکن باشم

و شاخه در شاخه ميخکها و رازقی ها به تو صبح بخير بگويم

وقتی نگاهم می کنی چندين سياره در قلبم به دور خورشيد می گردند

و هنگامی که از من روی بر می گردانی حرفهايم منجمد مي شوند

باور کن من يک شعر نا تمام هستم که از آسمانی ديگر بر زمين افتاده ام

اگر روزی نام تو در کنارم بنشيند غزلی خواهم شد که حافظ به آن رشک ببرد

می دانم دير کرده ام ، خيابانها تمام شده اند و تو پشت يک درخت مديترانه ای سکوت کرده ای

دهانم در اندوه غرق شده است

به اشکهايی که در دلم خانه کرده اند می گويم تو را صدا کنند

اگر نگاهم کنی دنيا را در قايقم می نشانم و به سوی لبخند تو پارو ميزنم

اگر نگاهم کنی دستهايم را به تماشای ماه می برم و آسمان را به هيچکس نمی فروشم

خوب من!

مرا بخاطر تمام نیازهایی که به تو دارم ببخش ...

 



           
یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 12:54
حامد کاظمی

سلام

دوستان گلی که از من راجع به روز و زمان پخش

برنامه تلویزیونی اِستوا سوال می کردن آگاه باشن

این برنامه که من و دوستانم در کانون فرهنگی و ادبی فدک

در اون شرکت کردیم امروز شنبه 19/1/91 بعد از خبر ساعت22

از شبکه سوم سیما پخش خواهد شد.



           
شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, :: 7:55
حامد کاظمی

سلام

امروز داشتم دفتر خاطراتم رو ورق میزدم یهو چشمم

افتاد به اولین سروده هام برام جالب بودن تصمیم گرفتم

یکی از اون شعر هارو براتون بذارم تا شماها بخونید و نظر بدید

البته یکم مشکل داره و شعر قوی نیست بالاخره تجربه های

 اولم بود. لطفا نظر بگید ببینم اون اوایل شعرهام خوب بوده یا نه؟!

ممنون

یادمه اون اولا

با بچه ها تو راه مدرسه میون پسرا و دخترا

صدای قهقهمون از لابه لای رفقا

 



ادامه مطلب ...


           
چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 16:44
حامد کاظمی
 
 
میروم سیزده بدر به سبزه زار
مینشینم در کنار جویبار
مینویسم از گل و از کوهسار
میشوم مبهوت قدرت پروردگار

کــــــــلاه خـاکـــــی

 



           
سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, :: 10:49
حامد کاظمی
تبر را به تیر ترجیح می دهم!
چرا که ابتدا مقابلت می ایستد
و تکلیفش را مردانه روشن می کند!!!
***

این فنجان قهوه هم تمام می شود
و از این کافه هم خواهیم رفت!
و هنوز به حرف هایی فکر می کنم
 که برای نگفتن داریم!!!
***

من و تو
تهدیدی برای فضای سبز نبودیم!
خطری برای حیات وحش نداشتیم!
من و تو فقط
جوان بودیم و
آرزوهای کوچکی داشتیم!!!
***

آن قدر از قهر و آشتی هایت گفتم
که دیگر خودم هم خسته شدم!
بچه نیستی که دنبالت بیایم؛
این بار خودت برگرد!!!
***

سکوت کردن و آه کشیدن که
مدرسه نمی خواست!
هنوز نفهمیده ام چرا پدرم
هر روز هفت صبح بیدارم می کرد؟!!
***

ما که از هر چه ترسیدیم
سرمان آمد!
پس بیا تمرین کنیم
کمی از خوشبختی بترسیم!!!

همه آثار فوق از میلاد تهرانی
برگرفته از مجله موفقیت


           
سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, :: 7:39
حامد کاظمی

سلام

امیدوارم سیزده همتون بدر

دشمناتون در به در

رفقاتون گل به سر

و خوشیهاتون صد برابر شده باشه انشاا...

 



           
یک شنبه 13 فروردين 1391برچسب:, :: 20:35
حامد کاظمی

 

چه بهاریست؟!

چه تازه شدنی؟!

تو که نیستی...

بهارو خزان من

یک رنگ است

کـــــلاه خـــــاکی



           
یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:, :: 15:22
حامد کاظمی

 

الهی به مردان در خانه ات /به آن زن ذلیلان فرزانه ات
به آنان که با امر روحی فداک / نشینند و سبزی نمایند پاک
به آنان که از بیخ و بن زی ذیند / شب و روز با امر زن می زیند
به آنان که مرعوب مادر زنند / ز اخلاق نیکوش دم می زنند
به آن شیر مردان با پیش بند / که در ظرف شستن به تاب و تبند
به آنان که در بچه داری تکند / یلان عوض کردن پوشکند
به آنان که بی امر و اذن عیال / نیاید در از جیبشان یک ریال
به آنان که با ذوق و شوق تمام /به مادر زن خود بگویند: مام
به آنان که دارند با افتخار / نشان ایزو نه، زی ذی نه هزار
به آنان که دامن رفو می کنند / ز بعد رفویش اتو می کنند
به آنان که در گیر سوزن نخند / گرفتار پخت و پز مطبخند
به آنان قرمه سبزی پزان قدر / به آن مادران به ظاهر پدر
الهی به آه دل زن ذلیل / به آن اشک چشمان ممد سبیل
به تن های مردان که از لنگه کفش / چو جیغ عیالاتشان شد بنفش
که ما را بر این عهد کن استوار / از این زن ذلیلی مکن برکنار
به زی ذی جماعت نما لطف خاص / نفرما از این یوغ ما را خلاص



           
یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:, :: 14:54
حامد کاظمی
 
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند
جهان جوان شد و ياران به عيش بنشستند

 

حريف مجلس ما خود هميشه دل مي برد
علي الخصوص كه پيرايه اي بر او بستند

 

بساط سبزه لگدكوب شد به پاي نشاط
ز بس كه عامي و عارف به رقص برجستند

 

يكي درخت گل اندر سراي خانه ماست
كه سروهاي چمن پيش قامتش پستند

 

به سرو گفت كسي، ميوه اي نمي آري
جواب داد كه آزادگان، تهي دستند



           
سه شنبه 1 فروردين 1391برچسب:, :: 21:36
حامد کاظمی

سرسبزترین بهار تقدیم تو باد

آوای خوش هزار تقدیم تو باد

گویند لحظه ایست روییدن عشق

آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد

پیشاپیش

فرارسیدن نوروز باستانی و لطافت بهاری

بر تمامی دوستان عزیز مبارک باد.



           
جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, :: 22:43
حامد کاظمی


در دلم اندوهیست مثل یک کوه بزرگ

و چه سنگین باری روی این شانه بی حوصله ام می افتد

بردباری من از نا شکیبایی من کمتر نیست ؛ اما

با تو گویم دل من :

هیچ دردی از این بدتر نیست که تو

دوست بداری همه مردم را

لیک هیچ دل نتپد بهر تو

در هیچ کجا . . .



           
دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, :: 19:43
حامد کاظمی

 

دختري با مادرش در رختخواب

درددل مي کرد با چشمي پر آب


گفت:مادر حالم اصلا خوب نيست

زندگي از بهر من مطلوب نيست




ادامه مطلب ...


           
شنبه 20 اسفند 1390برچسب:, :: 23:6
حامد کاظمی

چندی ست دلم فکر شکار افتاده

با نیزه به جان روزگار افتاده

انسان نخستین شده ام ، ناچارم

وقتی شکمم به قارقار افتاده

***

تا دید مرا گفت که خوشحالم مرد

دردی نکشید و گوهرم را هم برد

شرمنده روی ماهتم سعدی جان!

اعضای مرا همین بنی آدم خورد

 

گاو صندوق بر پشت مورچه کارگر

صفر جلیل بیگی



           
پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:, :: 13:18
حامد کاظمی

به دلتنگی هایمـــ دست نزن


می شكند بغضــم یك وقت !!


آنگاه غرق می شوی در سیلابـــــ اشكهایی كه


بهانه ی روانــــــ شدنش هستی !

 

من، در هوای تو نفس می‌کشم


تو، در هوای دیگری


و این‌گونه فرجامِ جهان را پیش می‌اندازیم!



           
یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, :: 14:25
حامد کاظمی

 

به آغوش تو محتاجم برای حس آرامش ..

برای زندگی با تو پر از شوقم ! پر از خواهش ..

به دستای تو محتاجم برای لمس خوشبختی ..

واسه تسکینه قلبی که براش عادت شده سختی ..

به چشمای تو محتاجم واسه تعبیر این رویا ..

که بازم میشه عاشق شد تو این بی رحمی دنیا ..

به لبخند تو محتاجم که تنها دلخوشیم باشه ..

بذار دنیای بی روحم به لبخند تو زیبا شه ..

به تو محتاجم و باید پناه هق هقم باشی ..

همیشه آرزوم بوده که روزی عاشقم باشی



           
شنبه 13 اسفند 1390برچسب:, :: 20:34
حامد کاظمی
درباره وبلاگ


سلام عزیزان به وبگاه کلاه خاکی خوش آمدید. امیدوارم از خواندن مطالب و اشعار بنده لذت ببرید و با نظرات سازنده خود بنده را در بهبود مطالب یاری نمایید. با تشکر
آخرین مطالب
نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 169
تعداد نظرات : 1264
تعداد آنلاین : 1



محکوم کردن توهین به پیامبر

98love.ir

 

عینک ویفری

كد ماوس