♣__ کلاه خاکی __♣ من ... سال هاست تو را به قلبم وعده داده ام ای پدر...
ای پدر نور امیدم بی تو رو سیاهم با تو سپیدم ای پدر آرام جانم بسته به جان تو ، جانم ای پدر شمع وجودم تا ابد رو به تو در حال سجودم حــــــامـــــــد (کلاه خاکی)
نظرات شما عزیزان:
خسته نباشی داداش وبلاگ خوبی داری
شب بوی آبی من ...
ناله ای حزین از چشمانت ، نگاهت به گوش می رسد که آیا مرا دوست داری ؟؟؟ دل آرام من ! مگر به این راز آگاهی نداری ؟! زبانم ... دلم ... تو را از این سری که در صندوقچه ی دل دارم و سعی می کنم بر لبم نرسد متوجهت نساخته !!! تو هنوز در عشق من تردید داری ؟! اگر در عشق هایم تردید داری با نیش خنجری سینه ام را بشکاف و بر قلبم فرو کن تا حقیقت را با چشمان زیبا و بی مثالت ببینی ... آنگاه خواهی دید بر روی دیواره ی کاخ گلگون قلبم نوشته است : دوستت دارم ... دوستت دارم ... KBB
ساعت21:53---29 فروردين 1390
روز مــــبـــــادا
وقتي تو نيستي نه هست هاي ما چونان که بايدند نه بايد ها… مثل هميشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض مي خورم عمري است لبخند هاي لاغر خود را در دل ذخيره مي کنم: باشد براي روز مبادا! اما در صفحههاي تقويم روزي به نام روز مبادا نيست آن روز هر چه باشد روزي شبيه ديروز روزي شبيه فردا روزي درست مثل همين روزهاي ماست اما کسي چه ميداند؟ شايد امروز نيز روز مبادا باشد! ¤¤¤ وقتي تو نيستي نه هست هاي ما چونانکه بايدند نه بايد ها… هر روز بي تو روز مبادا است! قیصر امین پور
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پیوندهای روزانه پيوندها
|
||||||||||||
|