♣__ کلاه خاکی __♣ من ... سال هاست تو را به قلبم وعده داده ام
گویند امشب التماس دعا نظرات شما عزیزان:
سلام چطوری؟
اینم با یه جوک جدید یارو مداحه اومده بود تو محله داشت سوسن خانم رو اجرا می کرد با ریتم: حرم طلا… امام حسین… میمیرم برات… میخوام بیام دم حرمتون… دس بزنم بهضریحتون! ملت نمیدونستن باید سینه بزنن یا قر بدن... به قول برو بکس ادامه شعر هم باید اینطوری بوده باشه: شدم عاشق شمشیرتون، میخوام بیام در رکابتون، حالا میخوام بیام جنگ بکنم،نگو نه، نگو نمیشه، این قلب من عاشقته عاشقترم می شه…
امشب، به عشق مظلومی مولای مهربونم علی(علیه السلام) آپیدم...
امشب، شب ناله در فراق پدری مهربان است که غیر از چاه و نخل و ماه، کسی گریهاش را ندیده بود...
پدری دلسوز که با آه همه کودکان یتیم، شریک بود و غصههای همه را بر جان خود هموار میکرد، ولی کسی از غربت او و دردهای دلش، با خاری در چشم و استخوانی در گلو، خبر نداشت... سالروز شهادت اول مظلوم عالم، امیرالمومنین علی(علیه السلام) بر همه شما دلسوختگان شب های قدر تسلیت...
سلام دوست قدیمی.قدیما سراغ مارو میگرفتی.امیدوارم فراموشم نکرده باشی. وبلاگت خیلی قشنگه.اگه منو یادت نیومد از سهیل کمک بگیر.اون راهنماییت میکنه. شعر پایین رو هم که جزو آخرین کارامه تقدیم قلبه پاک و مهربونت میکنم:
گاهگاهی دل من میخواهد؛ مثل یک ابر بهار مثل یک برگ خزان مثل یک شبنم صبح اشک جاری شود از هر مژه ام و دلم میخواهد وقت باریدن ابر وقت افتادن برگ وقت سر خردن شبنم چون اشک تو کنارم باشی تو که آرام دل خسته و تنهای منی
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پیوندهای روزانه پيوندها
|
||||||||||||
|