♣__ کلاه خاکی __♣ من ... سال هاست تو را به قلبم وعده داده ام به خداوندی چشمان شما دلبستم حرمت قلب کسی را به خدا نشکستم
سال ها زیر هجوم غزل و قافیه ها و ردیفی که سر آخر به شما پیوستم
شعر درد است و شاعر سند زنده ی شعر آمدم شعر بگویم که بگویم هستم
شعر من هیچ کسی را به تو تشبیه نکرد سالها با غزلت عهد رفاقت بستم
گفت:"دریا" و مرا یاد نگاهت انداخت!... خُرد شد ، کوزه ی احساس غزل در دستم چسبی به نام زخم سید احمد حسینی نظرات شما عزیزان: دلت شاد و لبت خندون دمت گرم کلی حالم عوض شد
سلام.از وبتون واقعا لذت بردم موسیقیش هم عالیه.سبکتون رو پسندیدم.موفق باشیدپاسخ:
سلام دوست من
ممنونم از لطفتون
امیدوارم باز هم به کلاه خاکی سر بزنید.
موفق باشید و سربلند.
دور از تو
رودی کوچکم قفل اسکله را می بوسم توقع دریایی ندارم دور از تو فواره ی بی قرارم پرپر می زنم که از آسمان تهی به خانه ی اولم برگردم
شب مستی را بهانه کردم تا صبح گريستم
تا کسی نداند من عاشق کيستم هرگز نديدم بر لبی لبخنده زيبای تو را هرگز نميگيرد کسی در قلبم جای تو
سرم را نه ظلم
میتواند خم کند نه مرگ نه ترس! سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود
salam duste azizam mesle hamishe ziba o qashang be man ham ye sar bezan
ziba bud duste aziz
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پیوندهای روزانه پيوندها
|
||||||||||||
|